وقت صبح – جواد کاظمیان بازیکن سابق تیم ملی و پرسپولیس که قرار بود در برنامه های نوروزی صدا و سیما شرکت کند از ممنوع التصویری خود خبر دارد. هرچند دلیل ممنوع التصویری جواد کاظمیان رسما علام نشده ولی واضح به نظر میرسد.
به گزارش وقت صبح کاظمیان دلیل ممنوع التصویری خود را پستی اینستاگرامی اعلام کرده ولی نگفته کدام پست. به نظر میرسد پستی که او بعد از درگذشت انصاریان و میناوند منتشر کرده علت ممنوع التصویری او است.
در بخشی از این پست که وقت صبح از انتشار کامل آن معذور است آمده « مهرداد و علی تو فقر بزرگ شدن زحمت کشیدن. جون کندن جنم داشتن الان که تو ۴۰ سالگی موقع لذت بردن و خوشیشون بود برن زیر خاک؟»
کاظمیان در این پست از عدالت دنیا شکایت میکند و میگوید چرا کسانی که مال مردم را میخورند نمی میرند.
دلیل دومی هم برای ممنوع التصویری او میتوان متصور بود که البته احتمال آن کم تر و آن انتشار عکس بدون لباس با تتوی کاظمیان است است.
هافبک سابق تیم ملی در استوری که از ممنوع التصویری خود خبر می دهد مینویسد: «در چهل سالگی ممنوع التصویر هم شدیم؛ حالا انگار من 24 ای تلوزیون بودم.»
او مینویسد: « من تصویرم را در این دنیا به زور تحمل میکنم.»
جواد کاظمیان از غم شدید برای دوستان تا ممنوع التصویری
کاظمیان از وقتی که علی انصاریان و مهرداد میناوند دو دوست قدیمی خود را از دست داده دائما پست هایی غمگین به یاد آنها منتشر می کند.
او حتی عکس پروفایل اینستاگرام خود را به یاد آنها تغییر داده است.
کاظمیان در یکی از پست هایش مینویسد: « تاریکترین جمعه ی زندگیم امروز بود. با مادرم رفتیم خونه ی علی پیش ننه علی مهربون. زیر بارون حجله های جلوی خونه علی. دسته گلهای توی لابی واسه عرض تسلیت.»
او ادامه میدهد: « این اون خونه ای نبود که من میرفتم دنبال علی. چه خاطراتی داشتم با علی تو این خونه. چه ظرفهایی که به زور علی باید میشستم. این خونه با اون حجم غمناک و مادری که مات و مبهوت و دلی خون و کمر شکسته دنبال علی میگرده. نه این خونه یی که من میشناختم نبود.»
کاظمیان در مراسم مهرداد اولادی هم با غم متن تندی نوشته بود. او که عکسی کنار مهرداد میناوند منتشر کرده بود نوشت:
آقا مهرداد. تنها کسی بودی که تمام مراسم مهرداد اولادی و اومدی هیچکس نیومد از نسل شما. دلت خون بود و قلبت شکسته بود. الان با رفتنت کمرمون شکست. چرا آخه؟ به این زودی چرا؟
او ادامه داد: «به قول دوستمون تو ۴۵ سالگی دقیقه ی ۴۵ تعویض شدی بین نیمه. گور پدر مربی اقا مهرداد. بشین نیمه ی دوم کسل کننده ی این زندگی و با آدمهای دو رو و حوصله سر برش نگاه کن و بخند بهمون. میدونم میبینمت یه روز دوباره. توی دنیایی که آدمک نداره.»
